رفتن به مطلب
انجمن رمان های عاشقانه

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'انگیزشی، عاشقانه'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • تالار ها
  • رمان
    • تالار رمان
    • تالاررمان های کامل شده
    • بخش طراحی کاور
    • تالار نقد
    • آموزش نویسندگی
    • مصاحبه و گفتگو با نویسندگان
  • داستان کوتاه
    • داستان های عاشقانه
    • داستان های پند آموز
    • داستان های مذهبی
    • داستان های واقعی
  • دلنوشته های عاشقانه
    • نویسنده های دلنوشته ها
    • ارسال دلنوشته
    • نقد دل نوشته
  • بخش صوتی
    • دکلمه های صوتی
    • داستان های صوتی
    • اشعار صوتی
  • سرآغاز
    • تالار اطلاعیه ها
    • انجمن رمان های عاشقانه
    • نویسنده های انجمن

وبلاگ‌ها

چیزی برای نمایش وجود ندارد

چیزی برای نمایش وجود ندارد


جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


About Me

  1. Kosar.Jalali

    رمان ثانیه های بیگانه

    رمان ثانیه های بیگانه مقدمه: لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود، حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت. سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم، سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد، گفت: یک گفت: دو؛ افسوس سه را دوست نداشت. من و تو خط موازی؟ نرسیدن؟ هرگز، دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت. درس منطق نده دیگر به این عاشق که، از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت. خلاصه؛ دختری از جنس شوق و آرزوها، از جنس رهایی و آزادی، دختری که با عشق زمینی بیگانه است، اما معتقد است که جاذبه عشق قوی تر از جاذبه نیوتن است. دختری عرب، به اسم اَشواق به معنای شوق ها به راستی که خصوصیات اخلاقی و رفتاری خود بر اساس اسمش است. دختری که روزگار بازی خوبی را با او آغاز نکرده است اما می داند که دخترک جنگجوی خوبی است و حریف روزگار می شود. مثل؛ بعضی از دخترانی نیست که تا به پستی بر خورد کنند سر خم کند نه نیست. او در مقابل پستی ها سر بلند میکند و در مقابل فراز ها سر خم میکند؛ زیرا معتقد است که هر که خود را بالا ببیند با سر زمین میخورد شاید میخواهد اینگونه خودش را توجیه کند که؛ سر خم کردن در مقابل فراز ها می تواند کنترل خود را بر روی پرواز به دست بگیرد. روزگار قرار است که با او بازی کند، بازی هایی از جنس؛ نفرت، امید و حتی عشق. سخن نویسنده؛قراره اتفاقاتی تلخ و شیرین پیش بیاد پایان خوش. با من همراه باشید. از همراهی تون سپاس گزارم....
  2. Kosar.Jalali

    رمان ثانیه های بیگانه

    رمان ثانیه های بیگانه مقدمه: لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود، حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت. سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم، سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت. تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد، گفت: یک گفت: دو؛ افسوس سه را دوست نداشت. من و تو خط موازی؟ نرسیدن؟ هرگز، دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت. درس منطق نده دیگر به این عاشق که، از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت. خلاصه؛ دختری از جنس شوق و آرزوها، از جنس رهایی و آزادی، دختری که با عشق زمینی بیگانه است، اما معتقد است که جاذبه عشق قوی تر از جاذبه نیوتن است. دختری عرب، به اسم اَشواق به معنای شوق ها به راستی که خصوصیات اخلاقی و رفتاری خود بر اساس اسمش است. دختری که روزگار بازی خوبی را با او آغاز نکرده است اما می داند که دخترک جنگجوی خوبی است و حریف روزگار می شود. مثل؛ بعضی از دخترانی نیست که تا به پستی بر خورد کنند سر خم کند نه نیست. او در مقابل پستی ها سر بلند میکند و در مقابل فراز ها سر خم میکند؛ زیرا معتقد است که هر که خود را بالا ببیند با سر زمین میخورد شاید میخواهد اینگونه خودش را توجیه کند که؛ سر خم کردن در مقابل فراز ها می تواند کنترل خود را بر روی پرواز به دست بگیرد. روزگار قرار است که با او بازی کند، بازی هایی از جنس؛ نفرت، امید و حتی عشق. سخن نویسنده؛قراره اتفاقاتی تلخ و شیرین پیش بیاد پایان خوش. با من همراه باشید. از همراهی تون سپاس گزارم....
×
×
  • اضافه کردن...