جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'عشق'.
2 نتیجه پیدا شد
-
همان کوپیدو | مریم کریمی کاربر انجمن رمان های عاشقانه
یک موضوع پاسخی ارسال کرد برای Mrymwxa._ در رمان عاشقانه
عنوان: همان کوپیدو نویسنده: مریم کریمی ساعت پارتگذاری: نامعلوم خلاصه : همیشه بهمون گفتن، سرنوشت ما نوشته شده. از قدیم، یا شاید قبل به دنیا اومدنمون. اما من اینطور فکر نمیکنم، این تویی که باید شروع به ساختن سرنوشتت کنی. در آخر هم باید آنچنان دلخواه و دلپسند بسازی که پنج سال بعد حسرت روز های گذشته رو نخوری. مثل دخترک داستان من که با دست گذاشتن روی چشمان احساساتش با قلم مغز شروع به نوشتن سرنوشت عجیبش کرد. مقدمه: یادتان هست؟ زمانی مد شده بود، میگفتند مهربانی خوب نیست. مهربان که باشی کلاهی با جنس خوب بر سرت میرود. اما من اعتقاد ندارم. شما با اعتقاد های عجیبتان زندگی کنید، اما من میدانم که حتی اگر در زمین جواب مهربانی ها را نگیریم. خدا با مهربانی جوابش را جایی میدهد، که انتظارش نمیرود. پس بنا بر عقایدم، مهربان میمانم، مهربانی میکنم، فرزندانم را مهربان بار میآورم. سخنی با خواننده : کوپیدو نوعی سمبل عشق است. این نماد به معنی فرشته ی عشاق که با کمان عشق بر سر زوج ها میایستد، و تیر عشق را ارزانی قلب آن دو میکند. -
رمان مشتاقان باران | ضحا کریمی کاربر انجمن رمان های عاشقانه
یک موضوع پاسخی ارسال کرد برای zoha._.ct در رمان عاشقانه
عنوان:مشتاقان باران نویسنده:ضحا کریمی ژانر:عاشقانه _طنز_اجتماعی خلاصه: دختر های تنها همیشه از خودشون افراد قوی میسازن.دختر این داستان خواست که تکیه گاه داشته باشه. اما علاقه ها نزاشتن پس وایساد،تنهایی،به جایی رسید که افراد قدیمی برای داشتنش دست به هر کاری بزنند او مهربان است،میبخشد اما به شرایطی! شرایطی که عشق را دوباره مهمان دل هایشان کند. مقدمه: همیشه آخرین سطر برایش مینوشتم ” روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد ” می نوشتم ” روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم که هنوز دوستم داشته باشی ” می نوشتم در نبودنت به تمام ذرات زندگی کافر شده ام جز ایمانِ به بازگشتِ تو امروز مینویسم یقینا آمده است ولی روزی که من از هراسِ دیوار ها خانه را که نه خودم را ترک کرده بودم- 7 پاسخ
-
- مشتاقان باران
- باران
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :